متن های طنز سری دوم
معلوم نیست این درس عبرت چند واحده، لامصب تموم نمیشه
- از کلید محترم «پ» در کیبورد می خواهیم یه جارو مشخص کنه واسه خودش و همیشه همونجا بتمرگه که تو هر کامپیوتری جاش عوض نشه
- ولی خداییش بیاییم ظاهربین نباشیم. بعضیا ممکنه در ظاهر بی شعور به نظر بیان اما وقتی باشون می گردیم و بیشتر می شناسیمشون می بینیم که باطنن هم بی شعورن!
- وقتی پشت آیفون می پرسیه «کیه؟» 95 درصد مردم میگن «باز کن»، 5 درصد باقیمونده هم میگن «منم»
- یکی از اشتباهاتمون اینه که گاهی کسایی رو تو زندگیمون راه می دیم که تو طویله راهشون نمی دن
- خیلی دوست دارم یکی از استادام رو در حال خنده تو خیابو ببینم، برم پیشش بگم «چیز خنده داری هست بگو ما هم بخندیم!»
- خوش به سعادت این نسل جدید که کلی سرگرمی دارن. والا سرگرمی نسل ما یه چرخ گوشت بود که دستمون رو می کردیم توش دستمون تا زانو قطع می شد! بعدش کانال پنج برنامه در شهر نشونمون می داد کلی حال می کردیم
- آی فون 6 هم اومد و تو نیومدی، خاک بر سرت
- تو خیابون یه تصادف شده بود. همه جمع شده بودن. منم برای اینکه صحنه رو از نزدیک ببینم از اون ور داد زدم گفتم «برید کنار، برید کنار من پدرشم» وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغه!
- سال ها گذشت و گذشت و گذشت و ساندیس ها کماکان تولید شدند و تولیدکنندگان نوشتند از «اینجا» باز کنید و مردم همچنان از «آنجا» باز کردند!
- اینایی که از پاییز بد میگن، بعدازظهرای پاییزی نرفتن تو حیاط خلوت بشینن، یه استکان نسکافه بخورن که بفهمن پاییز یعنی چی
- طرف شش ماهه دماغشو عمل کرده هنوز چسب میزنه! اینا همونان که برچسب تلویزیون و مایکروفر و پلاستیک صندلی ماشیناشون رو نمی کنن
- ترسناکترین لحظه دنیا لحظه ای که سوار یه تاکسی خالی می شید و راننده دیگه مسافری سوار نمی کنه. حتی مسافرایی که هم مسیر شما هستن!
- ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند. شلغم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه. ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه. بچه مردم هم نشدیم ملت ما رو الگوی بچه هاشون قرار بدن. قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم
- هیچ لذتی بالاتر از این نیست که یه تیکه از سرعتگیر کنده شده باشه و آدم بتونه دوتا چرخ ماشینشو از اونجا رد کنه
- ۹۳/۰۶/۲۱
واقعا ترسناک ترین لحظه توی تاکسیه که هیشکی رو سوارنمیکنه... !